گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلدششم
اهداف پیامبران چیست؟



قرآن کریم در آیهي چهل و هشتم سورهي انعام به اهداف پیامبران و سرانجام مؤمنان اشاره میکند و میفرماید: 48 . وَمَا نُرْسِلُ
الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِرِینَ وَمُنذِرِینَ فَمَنْ ءَامَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ و (ما) فرستادگانِ [خود] را، جز مژدهآور و هشدار
دهنده نمیفرستیم؛ و کسانی که ایمان آورند و اصلاح نمایند، پس هیچ ترسی بر آنان نیست و نه آنان اندوهگین میشوند. نکتهها
و اشارهها: 1. در قسمت اول این آیه بیان شده که اهداف پیامبران بشارتگري و هشداردهی است و در قسمت دوم آیه جلوهاي از
بشارت به مؤمنان به نمایش گذاشته شده و به آنان مژده داده شده که از اندوه و ترس نجات مییابند. چنین است فرمان چرخ بلند
« بیم و امید » که بر بیگناهان نیاید گزند (فردوسی) 2. شیوهي کلّی کار فرستادگان خدا یکسان بود و همگی از روش تربیتی
استفاده میکردند. این شیوهي تربیتی مردم را در حالت تعادل روحی نگاه میدارد و از گناه بازمیدارد و به خدا و آینده امیدوار
میسازد. 3. مُؤمنی اهل نجات است که در جهت اصلاح گام بردارد و نه تنها صالح، ص: 94 بلکه
اصلاحگر نیز باشد؛ یعنی گذشتهي خود را جبران و اصلاح کند، همانطور که جامعه و دیگران را اصلاح میکند. آموزهها و
پیامها: 1. ایمان و کردار شایسته، انسان را بیمه میکند و از ترس و اندوه نجات میدهد. 2. هشدارگري و مژدهرسانی از اهداف
استفاده کنند. 4. اگر بهداشت « بیم و امید » رهبران الهی است. 3. مبلغان دینی و رهبران الهی براي هدایت مردم از شیوهي تربیتی
روانی میخواهید، مؤمنی اصلاحطلب باشید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و نهم سورهي انعام به منکران و فاسقان هشدار
میدهد و میفرماید: 49 . وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِئَایتِنَا یَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ و کسانی که نشانههاي ما را دروغ انگاشتند، بخاطر
« لمس کردن عذاب » آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانی میکردند، عذاب (الهی) با آنان تماس یابد. نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
« فِسْق » -2 واژهي «1» . ممکن است اشاره به این باشد که گویا مجازات همهجا به دنبال آنان میگردد، سپس آنان را فرا میگیرد
معناي وسیعی دارد و شامل هر گونه نافرمانی، حتی کفر میشود. در آیهي فوق نیز به همین معنا به کار رفته است؛ یعنی کسانی که
نافرمانی را به حد کفر برسانند، گرفتار عذاب الهی میشوند. ص: 95 آموزهها و پیامها: 1. فسق و
تکذیب نشانههاي الهی، زمینهساز عذاب الهی است. 2. نشانههاي الهی را دروغ نشمارید و نافرمانی نکنید تا گرفتار عذاب الهی
صفحه 27 از 90
نشوید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاهم سورهي انعام با اشاره به نقش راهبردي وحی و تفکّر میفرماید: 50 . قُل لَآأَقُولُ لَکُمْ عِندِي
به » : خَزَآئِنُ اللَّهِ وَلَآ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَآ أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَی إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِي الْأَعْمَی وَالْبَصِ یرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ بگو
شما نمیگویم که منابع الهی نزد من است؛ و از (آنچه از حسّ) پوشیده، آگاه نیستم! و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ [زیرا] جز
. نکتهها و اشارهها: 1 «!؟ آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا تفکّر نمیکنید » : بگو «. آنچه به سوي من وحی میشود، پیروي نمیکنم
طبق آیات قرآن، مخالفان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بهانهها و درخواستهاي عجیبی داشتند: گاهی از پیامبر، خانههاي طلایی
آیهي فوق در حقیقت به بهانهجویان پاسخ میدهد که منابع الهی «2» . گاهی نزول فرشته میخواستند «1» و باغهاي انگور و خرما و
2. علم غیب دو قسم است: علم غیب بالذات (و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نیست. ص: 96 «3»
استقلالی)، که مخصوص خداست و اوست که از هر چیز، در هر زمان و مکانی با خبر است؛ علم غیب بالعرض، یعنی آگاهی از
اسرار جهان که گاهی خدا مصلحت میداند آن را در اختیار برخی رهبران الهی بگذارد، تا وظیفهي خویش را بهتر انجام دهند. در
3. پیامبر «1» . آیهي فوق از قسم اول علم غیب سخن گفته شده و در برخی دیگر از آیات قرآن از قسم دوم سخن به میان آمده است
صلی الله علیه و آله براساس وحی عمل میکرد، نه طبق سلیقه و خیالات و تمایلات و قیاسها. 4. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
حتی آنچه را ندارد صریحاً بیان میکند و ادعاي گزاف نمیکند و با شخصیتسازي کاذب به مبارزه برمیخیزد و در همین
راستاست که اهل بیت علیهم السلام نیز مردم را از غُلو در بارهي خود منع کردهاند. 5. آیهي فوق ممکن است اشاره به این مطلب
باشد که دیدن حقایق و فهمیدن دلایل توحید و حقانیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چشم بینا میخواهد، که در مشرکان وجود
ندارد؛ آري کوردلان با بیداردلان برابر نیستند و حقایق را یکسان درك نمیکنند. 6. مقصود از بصیرت، دیدن با چشم معمولی
نیست؛ چه بسیار افرادي که چشم ظاهر دارند اما بصیرت ندارند و کور دلاند؛ یعنی در اثر تعصبات و جهل و انحراف، حقایق را به
خوبی درك نمیکنند و چه بسیارند افرادي که به ظاهر نابینا هستند ولی بصیرت دارند. 7. آیهي فوق اهمیت تفکر را در اسلام
میرساند حتی مخالفان دین را به تفکر فرامیخواند؛ چرا که فکر صحیح، انسان را به راه حق رهنمون میشود و خدا و پیامبران را
بهتر میشناسد. ص: 97 آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی و مبلغان دینی نگذارند مردم شخصیت کاذب
. برایشان بتراشند و آنها را بیش از آنچه هستند بپندارند (و راه غُلو در پیش گیرند). 2. منشور اساسی رهبر الهی، وحی است. 3
رهبران الهی وحی را مبناي حرکت و برنامهي خویش قرار دهند. 4. افراد با بصیرتِ بیداردل را با افراد کوردل یکسان نپندارید.
*** قرآن کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي انعام به زمینههاي تبلیغ اسلامی و هشدارپذیري اشاره میکند و میفرماید: 51 . وَأَنذِرْ
بِهِ الَّذِینَ یَخَ افُونَ أَن یُحْشَرُواْ إِلَی رَبِّهِمْ لَیْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِیٌّ وَلَا شَ فِیعٌ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ و بوسیله آن (قرآن) کسانی را که ترس دارند
که به سوي پروردگارشان گردآوري شوند، هشدار ده! در حالی که جز او [: خدا]، براي شان هیچ یاور (و سرپرست) و
شفاعتگري نیست؛ تا شاید آنان [خودشان را] حفظ کنند. نکتهها و اشارهها: 1. براي تربیت و هدایت مردم چند چیز لازم است:
الف) یک رهبر لایق مثل پیامبر صلی الله علیه و آله؛ ب) آمادگی و استعداد در افراد. آري بذر و نور خورشید، هنگامی ثمر میدهد
که زمین آماده و مساعد باشد. 2. مقصود از بیم و هراس، همان احتمال زیان است، که هر عاقلی به هنگام قرار گرفتن در برابر
دعوت رهبران الهی، احتمال میدهد که گفتار آنان به حق باشد و مخالفت با فرستادهي خدا، سبب ضرر و عذاب شود و تفسیر
دفع ضرر » قرآن مهر جلد ششم، ص: 98 سخنان مشرکان در بارهي شفاعت بتها و یاري آنان بیهوده باشد؛ از این رو به فکر
3. شفاعت و ولایت دو قسم است: نخست ولایت «1» . میافتد و به مطالعه در بارهي دلایل توحید و معاد و نبوت میپردازد « احتمالی
و شفاعت بالذات (و استقلالی) که مخصوص خداست؛ و دوم ولایت و شفاعت بالعرض که خدا به هر کس بخواهد اجازهاش را
. آموزهها و پیامها: 1 .«2» میدهد. در آیهي فوق به قسم اول شفاعت و در برخی آیات دیگر به قسم دوم شفاعت اشاره شده است
آمادگی روحی و روانی افراد، زمینه و شرط تأثیرگذاري تبلیغات است. 2. عقیده به معاد و بیم از رستاخیز، زمینهساز تأثیر قرآن و
صفحه 28 از 90
پارسایی است. 3. رهبران و مبلغان دینی، قرآن را وسیلهي تبلیغ و هدایت مردم قرار دهند. 4. قبل از تبلیغ و هشدارگري به زمینههاي
هشدارپذیري توجه کنید. 5. چشم امید به غیرخدا نداشته باشید (که بدون اجازهي او از کسی کاري ساخته نیست). *** قرآن
کریم در آیهي پنجاه و دوم سورهي انعام طرد کردن مؤمنان عبادتگر را ستمکاري میخواند و میفرماید: 52 . وَلَا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ
رَبَّهُم بِالْغَدوةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِم مِّن شَیْءٍ فَتَطرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظلِمِینَ
ص: 99 و کسانی را مَران، که بامدادان و عصرگاهان پروردگارشان را میخوانند، در حالی که ذات او
را اراده میکنند؛ از حساب آنان هیچ چیزي بر عهده تو نیست، و از حساب تو (نیز) هیچ چیزي بر عهده آنان نیست، تا ایشان را
برانی و از ستمکاران شوي. شأن نزول: حکایت شده که گروهی از قریش از کنار مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله میگذشتند، که
افراد فقیري همچون بلال و عمار را نزد ایشان دیدند. با تعجب گفتند: اي محمد! آیا به همین افراد قناعت کرده و آنان را از میان ما
انتخاب نمودهاي؟ ما پیرو اینان باشیم؟ آنان را از اطراف خود دور کن، تا شاید ما به تو نزدیک شویم و پیرو تو گردیم. این آیه نازل
نه بر اساس «2» نکتهها و اشارهها: 1. عبادت و نیایش مؤمنان تهیدست فقط براي ذات خداست «1» . شد و پیشنهاد آنان را ردّ کرد
صبح » ریاکاري؛ یعنی خدا را فقط براي خودش میخواهند. عبادت به اخلاص نیّت نکوست و گرنه چه آید ز بیمغز پوست 2. تعبیر
خوشا آنان که دایم «3» ؛ شاید کنایه از آن باشد که مؤمنان بینوا همیشه به فکر خدا هستند و یا کنایه از نمازهاي روزانه باشد « و شام
میدانستند و سعی میکردند این امتیاز و سنت « ثروت » در نمازند. 3. مشرکان ثروتمند تفکر طبقاتی داشتند و معیار برتري طبقاتی را
غلط را بر مسلمانان هم تحمیل کنند، اما اسلام در مقابل این تفکر غلط ایستاد و آن را به شدت ص:
را جانشین آن کرد. 4. اسلام با تبعیضات ناروا و نظام طبقاتی « ایمان، تقوا، علم و جهاد » 100 سرکوب کرد و معیار برتري
سرمایهداري مخالف است و در اسلام، هیچ امتیازي با ایمان برابري نمیکند و حتی طرد مؤمنان محروم، ستمکاري به شمار میآید
در آیهي « حساب » و حرام است و حفظ نیروهاي مخلص و فقیر مسلمان مهمتر از راضی کردن سرمایهداران کافر است. 5. مقصود از
فوق، حساب رزق و روزي آنهاست؛ یعنی آنان با آنکه فقیرند غذایشان به عهدهي خداست. و یا اینکه مقصود حساب اعمال در
روز قیامت است؛ یعنی حساب اعمال آنان و قبولی یا ردّ آنها به عهدهي کسی نیست و کسی نباید آنان را براند. 6. یکی از امتیازات
بزرگ اسلام آن است که آمرزش گناهان و حساب مؤمنان تنها به دست خداست؛ پس هیچ کس حق بخشیدن گناهان یا طرد افراد
را ندارد. 7. در برخی روایات تاریخی حکایت شده که بعد از نزول آیهي فوق، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از مجلس بینوایان
آموزهها و پیامها: 1. بیتوجهی نسبت به مؤمنان محروم مخلص و عبادتگر، نوعی «1» . برنمیخاست، تا آنکه اول آنان برخیزند
ستمکاري است. 2. رهبران و مبلغان دینی به مؤمنان مخلص توجه کنند. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي انعام به
53 . وَکَذلِکَ فَتَنَّا تفکر طبقاتی و آزمایش انسانها به وسیلهي آن اشاره میکند و میفرماید: ص: 101
بَعْ َ ض هُم بِبَعْضٍ لِّیَقُولُواْ أَهؤُلَآءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّن بَیْنِنَآ أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشکِرِینَ و بدین گونه برخی آنان را با برخی [دیگر] آزمودیم؛
آیا خدا به (حال) سپاسگزاران داناتر نیست؟! نکتهها و اشارهها: «!؟ آیا اینانند که خدا از میان ما بر آنان مِنَّت نهاده است » : تا بگویند
مشرکانی که سالها با تفکر برتري «1» 1. این آیه، با توجه به شأن نزول آیهي قبل، هشداري به ثروتمندان بیدرد است؛ یعنی
طبقاتی ثروتمندان عادت کردهاند، اینک در برابر یک آزمایش قرار گرفتهاند؛ آیا میتوانند زنجیرهاي خرافات و غرور طبقاتی را
در هم بشکنند و به آیینی بپیوندند که پیشگامان آن از طبقهي فقرا هستند؟ 2. مؤمنان فقیر، نعمت نبوت را شناخته و شکر آن را بهجا
. آورده و اسلام را پذیرا شدهاند و خدا به حال آنان آگاه است و به آنها نعمت بخشیده و پیشگام اسلام قرارشان داده است. 3
به نعمتِ سنگین گفته میشود. گاهی منّت در فعل و عمل ظاهر میشود که همان بخشش نعمت از طرف خداست و گاهی « منت »
که در اینجا نعمت «2» ، در گفتار ظاهر میشود که همان منت گذاردن و یادآوري نعمت بر دیگري است که بین مردم رایج است
عملی خدا مقصود است. ص: 102 آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان فقیر و عبادتگر مورد لطف الهی هستند
صفحه 29 از 90
و به آنان نعمت سنگینی داده شده است. 2. مؤمنان فقیر، وسیلهي آزمایش ثروتمندان هستند. 3. مؤمنان مخلص عبادتگر را تحقیر
نکنید (که در امتحان الهی مردود میشوید). *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي انعام به لطف الهی نسبت به بدکاران
جاهل و لزوم برخورد محبتآمیز با آنان اشاره میکند و میفرماید: 54 . وَإِذَا جَ آءَكَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِئَایتِنَا فَقُلْ سَلمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ
رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَۀَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءَاً بِجَهلَۀٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و هر گاه کسانی که به نشانههاي ما
سلام بر شما باد! پروردگارتان، رحمت را بر خویشتن مقرّر کرده است؛ که هر کس از شما » : ایمان میآورند نزد تو آیند، پس بگو
شأن «. کار بدي از روي نادانی مرتکب شده، سپس بعد از آن توبه و اصلاح نماید، پس حتماً او بسیار آمرزنده [و] مهرورز است
نزول: حکایت شده که گروهی از گناهکاران نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: ما گناهان زیادي کردهایم. پیامبر
البته برخی مفسران نیز احتمال میدهند آیهي فوق ادامهي آیات قبل باشد؛ یعنی در مورد .«1» سکوت کرد تا آیهي فوق نازل شد
مؤمنان محروم، که به پیامبر دستور داده شد آنان را طرد نکند و اینک فرمان داده شد که با آنها برخورد محبتآمیز داشته باشید؛
ص: 103 البته جمع بین دو احتمال فوق نیز ممکن است؛ چون معناي آیه وسیع است. نکتهها و اشارهها:
1. رهبر مسلمانان، هیچ فرد با ایمانی را، از هر طبقه و نژاد که باشد، از خود نراند و با آغوش باز همه را بپذیرد و حتی افرادي آلوده
در اصل به معناي سلامت از آفات ظاهري « سلام » به گناه را با محبت بپذیرد، تا مقدمات توبه و اصلاح آنان فراهم گردد. 2. واژهي
و باطنی است. سلام گاهی لفظی است همانطور که مردم به هم سلام میکنند که نوعی شعار مسلمانان است. و گاهی عملی است،
است که بقاي جاویدان و غناي بدون فقر و عزّت بدون ذلت و صحت بدون بیماري « بخشیدن سلامت حقیقی » مثل سلام خدا که
3. اگر گناه انسان از روي نادانی باشد، نه از سر لجاجت و تکبر، بخشودنی است و انسان پس از توبه و اصلاح گذشته «1» . است
مشمول رحمت الهی میشود؛ پس گناهکاران از بخشش الهی ناامید نباشند. طمع ز فیض کرامت مبُر که خُلق کریم گنه ببخشد و بر
عاشقان ببخشاید (حافظ) 4. در اسلام، رابطهي رهبري با مردم رابطهي انس و محبت است و رهبري باید با سلام کردن به مردم، به
آنان شخصیت بدهد و پیام مهر و محبت الهی را به مردم ابلاغ کند و آنان را جذب راه خدا کند و راه توبه را به رویشان بگشاید.
ص: 104 آموزهها و پیامها: 1. باب مهر و لطف و آمرزش الهی بر روي شما گشوده است. 2. اي رهبران
الهی و مبلغان دینی! پیام مهر الهی را به مردم برسانید. 3. با مردم برخوردي محبتآمیز داشته باشید. 4. راه بازگشت و توبه و اصلاح
به روي گناهکاران باز است. 5. لغزشهاي ناآگاهانه را عفو کنید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي انعام به
جداسازي راه مجرمان اشاره میکند و میفرماید: 55 . وَکَ ذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیتِ وَلِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ و این چنین آیات [خود] را
در این آیه، گناهکاران سرسختی هستند « مُجرمان » بیان میکنیم، و تا راه خلافکاران آشکار گردد. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
که به هیچ صورت تسلیم حق نمیشوند، و گر نه در آیهي قبل به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد که گناهکاران عادي را
هنگامی که آیات قرآن به تفصیل بیان میشود و ویژگیهاي مؤمنان و مجرمان را بیان میکند، نوعی افشاگري در مورد «1» . بپذیرد
. مجرمان تحقّق مییابد و خلافکاريهاي آنان روشن میشود. آموزهها و پیامها: 1. در مورد خلافکاران (لجوج) افشاگري کنید. 2
افشاي راه خلافکاران، از ثمرات آیات قرآن است. *** ص: 105 قرآن کریم در آیهي پنجاه و ششم
سورهي انعام به موضعگیري پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 56 . قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ
براستی من منع شدهام که کسانی را که غیر از خدا » : تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لَّآأَتَّبِعُ أَهْوَآءَکُمْ قَدْ ضَ لَلْتُ إِذاً وَمَآ أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ بگو
از هوسهاي شما، پیروي نمیکنم؛ آنگاه (اگر چنین کنم،) حتماً گمراه شدهام؛ و من از هدایت یافتگان » : بگو «! میخوانید، بپرستم
نکتهها و اشارهها: 1. تعبیرات و لحن آیهي فوق نشان میدهد که گویا مشرکان از پیامبر صلی الله علیه و آله دعوت کرده «! نیستم
بودند که به آیین آنان بگرود و پیامبر صریحاً به آنان پاسخ منفی میدهد و اشاره میکند که بتپرستی همواره بر من ممنوع بوده
2. بتپرستی ریشه در هواپرستی دارد و هیچ دلیل منطقی براي آن وجود ندارد و با عقل و خرد سازگار نیست؛ عقل «1» . است
صفحه 30 از 90
انسان به خوبی درك میکند که موجودات دیگر و جمادات، شرافتی بر انسان ندارند و نباید پرستیده شوند و چیزي که ساختهي
« قل » دست انسان است، نمیتواند معبود او باشد. 3. منبع موضعگیريهاي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، وحی است و حتی واژهي
(بگو) را هم از خدا حکایت میکند. آموزهها و پیامها: 1. هواپرستی سرچشمهي شرك است. 2. رهبران الهی به طور علنی از شرك
3. هواپرستی نکنید که گمراه میشوید. *** قرآن کریم در و بتپرستی بیزاري بجویند. ص: 106
آیات پنجاه و هفتم و پنجاه و هشتم سورهي انعام به بهانهجوییها و عجلهي مشرکان براي عذاب اشاره میکند و میفرماید: 57 و
58 . قُلْ إِنِّی عَلَی بَیِّنَۀٍ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفصِلِینَ* قُل لَّوْ أَنَّ عِندِي مَا
براستی من دلیل روشنی از جانب پروردگارم دارم؛ در حالی که شما » : تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظلِمِینَ بگو
آن را دروغ انگاشتهاید! آنچه را (از عذاب الهی) بدان شتاب میورزید، نزد من نیست! حکم جز براي خدا نیست، در حالی که حق
اگر (بر فرض) آنچه را (از عذاب الهی) بدان شتاب میورزید » : بگو *«. را (از باطل) جدا میکند؛ و او بهترین جدا کنندگان است
نکتهها و اشارهها: 1. پیامبر اسلام «. نزد من بود، حتماً کار میان من و شما پایان گرفته بود؛ و خدا به (حال) ستمکاران داناتر است
که معجزهي الهی بود و کسی نمیتوانست همانند آن را بیاورد، ولی «1» صلی الله علیه و آله دلیل روشنی همچون قرآن داشت
مشرکان آن را انکار کرده، درخواست معجزهي عذابآلود میکردند. 2. بسیاري از ملتهاي پیشین نیز از پیامبرانشان درخواست
ص: 107 براي «! اگر راست میگویی، عذاب الهی را به سراغ ما بفرست » عذاب میکردند و میگفتند
از پیامبرانشان چنین درخواستی کردند. این درخواستهاي «3» و حتی برخی مشرکان و مخالفان اسلام «2» و عاد «1» مثال، قوم نوح
جاهلانه، شاید نوعی ریشخند پیامبران بوده و یا واقعاً به عنوان طلب معجزه صورت میگرفته که در این صورت درخواست نابودي
خودشان بوده است. 3. اگر عذاب الهی به سرعت فرا رسد، کافران نابود خواهند شد، اما این با حکمت الهی منافات دارد و سنت
بدین معناست که ،«. حکم جز براي خدا نیست » خدا آن است که به ستمگران و کافران مهلت دهد تا شاید بیدار شوند. 4. جملهي
هر گونه فرمان در جهان تکوین و آفرینش و نیز هر گونه تشریع و قانونگذاري به دست خداست و پیامبران هم به دستور خدا کار
از این جملهي حق سوء استفاده کردند و آن را شعار خود قرار دادند. آنان گمان کردند معناي این جمله آن « خوارج » میکردند. اما
است که هر کس غیر از خدا داوري و حکومت کند، کار خلافی انجام داده است، در حالی که اگر حکومت و داوري افراد به
دستور خدا باشد، صحیح است؛ و جالب آن است که خود آنان حکمیت را بر امام علی علیه السلام تحمیل کردند. برخی نیز از
.5 «4» . آیهي فوق استفادهي جبر کردهاند، در حالی که این معنا خلاف آیات دیگر قرآن است که دلالت بر اختیار انسان دارد
«. آن است که خدا حق را کاملًا از باطل جدا میسازد و او بهترین جدا کنندگان است ،«. خدا حق را قطع میکند » مقصود از جملهي
ص: 108 آموزهها و پیامها: 1. دعوت پیامبر اسلام بر دلیل روشن استوار است (نه خیال و تقلید
کورکورانه). 2. فرستادن عذاب به دست خداست (نه دیگران). 3. رهبران و مبلغان دینی با دلیل روشن به سراغ مردم بروند و از
تکذیب آنان نهراسند. 4. با شتاب عذاب الهی را درخواست نکنید که هلاکت شما در آن است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و
نهم سورهي انعام به علم بیکران الهی به همهي جزئیات اشاره میکند و میفرماید: 59 . وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَایَعْلَمُهَآ إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا
فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَۀٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّۀٍ فِی ظُلُمتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتبٍ مُّبِینٍ و کلیدهاي (منابعی که
از حسّ) پوشیده است تنها نزد اوست؛ جز او کسی آنها را نمیداند. و آنچه را در خشکی و دریاست میداند؛ و هیچ برگی فرو
نمیافتد، مگر (اینکه) از آن آگاه است؛ و هیچ دانهاي در تاریکیهاي زمین، و هیچ تر و هیچ خشکی نیست جز اینکه در کتاب
دسترسی به آنها تفسیر «1» روشنگر (علم خدا ثبت) است. نکتهها و اشارهها: 1. خداي متعال از همهي منابع پنهان و کلیدهاي
آگاه است که علم بدانها احاطهي علمی خدا بر همه چیز «1» قرآن مهر جلد ششم، ص: 109 اطلاع دارد، و نیز از خشکیها و دریاها
است؛ یعنی او از میلیاردها موجود زنده در اعماق دریاها و خشکی اطلاع دارد، که علم بدانها به صورت عادي غیر ممکن است و او
صفحه 31 از 90
میداند در هر شبانه روز چه تعداد برگ یا دانه بر زمین میافتد. 2. مقصود از آگاهی خدا از تمام تريها و خشکیها، معناي لغوي
آن نیست، بلکه این تعبیر نیز کنایه از عمومیت و فراگیري علم الهی به همهي چیزها و حالات آنهاست. 3. مفسران قرآن در مورد
ولی به نظر میرسد که مقصود از آن، مقام علم خدا و یا کتاب آفرینش و «2» ، احتمالات متعددي را بیان کردهاند « کتاب مُبین »
عالم خلقت و سلسلهي علتها و معلولهاست که همه چیز در آن ثبت است. 4. علم خدا منحصر در کلّیات نیست، بلکه او به تمام
جزئیات جهان آگاه است. یعنی نظام هستی و جزئیات آن برنامهي طراحی شده و یک مرکز اصلی اطلاعات دارد. البته علم خدا به
حالات و کارهاي ما، دلیل مجبور بودن ما نیست، بلکه ما آزادیم و راه هدایت و گمراهی و هر کار دیگر را خودمان تفسیر قرآن
مهر جلد ششم، ص: 110 انتخاب میکنیم. 5. در برخی از احادیث، بیان شده که منظور از دانه، فرزند است و مراد از ظلمت زمین،
اینگونه احادیث در حقیقت نوعی توسعه در معناي آیه و بیان بطن آن است؛ یعنی مفهوم دانه در آیهي «1» . رحم مادران و ... است
فوق منحصر به دانههاي گیاهی نیست، بلکه حتی نطفههاي انسانی را نیز شامل میشود که خدا از آنها آگاه است. 6. اطلاع انسان
از علم و آگاهی بیکران خدا نسبت به جزئیات، یک اثر تربیتی براي بشر دارد؛ چون موجب میشود که انسان مراقبت بیشتري از
اعمال، افکار و نیّتهاي خویش بنماید. آموزهها و پیامها: 1. خدا از همه چیز و همه جا و تمام جزئیات آگاه است (پس مواظب
اعمال خودتان باشید). 2. خدا را آگاه از همه چیز (و ناظر درون و برون خود) بدانید. *** قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي
انعام به مرگ موقت انسان در خواب و نیز علم بیکران الهی اشاره میکند و میفرماید: 60 . وَهُوَ الَّذِي یَتَوَفَّیکُم بِالَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا
جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْ َ ض ی أَجَلٌ مُّسَ مّیً ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ و او کسی است که (روح) شما را در
(خواب) شبانگاه میگیرد؛ و از آنچه در روز کسب کردهاید، آگاه است؛ سپس در آن (روز) شما را بر میانگیزد، تا سرآمد معیّنِ
(مرگ حتمی) فرا رسد؛ سپس بازگشت شما فقط به سوي اوست؛ سپس شما را از آنچه همواره انجام میدادید با خبر میسازد.
«1» . معرّفی کرده است « باز گرفتن روح » ص: 111 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه خواب را نوعی
مرگ تعطیلی کامل دستگاه مغز و قطع پیوند روح با جسم است، اما خواب تعطیلیِ بخشی از دستگاه مغز و ضعیف شدن آن پیوند
است؛ بنابراین، خواب مرحلهي کوچکی از مرگ به شمار میآید که بعد از آن رستاخیز کوچکی به پا میشود و انسان بیدار
«3» ادامهي حیات میدهد. 2. خدا از همهي اعمال و چیزهایی که به دست میآورید آگاه است «2» میگردد و تا زمان مرگ حتمی
و در رستاخیز که به سوي او بازمیگردید، اخبار آنها را براي شما باز میگوید و براساس آن کیفر و پاداش میدهد. آموزهها و
پیامها: 1. خوابیدن نوعی مردن موقت است و بیداري نوعی رستاخیز. 2. خدا از اعمال شما آگاه است و به سوي او بازمیگردید
(پس مواظب کردار خود باشید). 3. با مطالعه در نظام مرگ و زندگی خداشناس شوید. *** ص: 112
. قرآن کریم در آیهي شصت و یکم سورهي انعام به تسلّط خدا بر بندگان و فرشتگان محافظ انسان اشاره میکند و میفرماید: 61
وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَ ۀً حَتَّی إِذَا جَآءَ أَحَ دَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَایُفَرِّطُونَ و او بر بندگانش چیره است؛ و
نگهبانانی بر شما میفرستد؛ تا هنگامی که مرگ به یکی از شما برسد فرستادگان ما (جان) او را به صورت کامل میگیرند؛ در
؛« غلبه و تسلط کامل بر چیزي است » و به معناي « قهر » از مادهي « قاهر » حالی که آنان کوتاهی نمیکنند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
به طوري که آن چیز، هیچگونه توانایی مقاومت نداشته باشد. این کلمه معمولًا در جایی به کار میرود که طرف مقابل داراي عقل
«1» باشد؛ آري، خدا تسلّط کامل بر انسانها دارد. 2. مقصود از محافظان در این آیه، فرشتگان مأمور حفظ انسان از حوادث و بلاها
البته این احتمال نیز وجود دارد که هر دو معنا در این آیه مقصود «2» . و یا فرشتگان مأمور نگهداري حساب اعمال انسانها هستند
باشد. 3. فرشتگانِ مأمورِ مرگِ انسانها کوتاهی نمیکنند و لحظهاي مرگ را جلو و یا عقب نمیاندازند؛ همانگونه که فرشتگان
4. هر دسته از فرشتگان مأموریت خاصی نسبت به انسان «3» . مأمور حفظ انسان و اعمال او، کمترین کوتاهی در کار خویش ندارند
دارند؛ برخی ص: 113 جان او را حفظ میکنند و برخی جانش را میستانند؛ آنان مأمورانی دقیق هستند
صفحه 32 از 90
و فرمان الهی را اجرا میکنند. 5. اعتقاد به فرشتگان و محافظت انسان و ثبت اعمال، عامل تربیت، دقت و مواظبت بیشترانسان در
کارها و موجب سپاسگزاري اوست. آموزهها و پیامها: 1. همهي شما تحت تسلّط الهی هستید، همانگونه که تحت مراقبت
فرشتگان او هستید (پس مواظب کردار خود باشید). 2. فرشتگان الهی، هم از شما محافظت میکنند و هم جانتان را میگیرند (تا
خدا چه اراده کند). 3. خود را مستقل و رها ندانید؛ که تحت کنترل شدید هستید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي
انعام به فرجام انسان و سرعت حسابرسی خدا اشاره کرده، میفرماید: 62 . ثُمَّ رُدُّواْ إِلَی اللَّهِ مَوْلَیهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ
الْحسِبِینَ سپس (بندگان) به سوي خدا، که مولاي بحق آنهاست، باز گردانده میشوند؛ آگاه باشید که حکم تنها از آنِ اوست؛ و او
سریعترین حسابرسان است! نکتهها و اشارهها: 1. حسابرسی خدا به قدري سریع است که در برخی احادیث آمده است: خدا
ص: 114 البته این مطلب «1» . حساب همهي بندگان را در یک لحظه (چشم بر هم زدن) انجام میدهد
با توجه به سرعتهاي زیاد ابر رایانهها در عصر حاضر، چیز بعیدي نیست. و اگر در برخی احادیث آمده که برخی افراد در قیامت
معطّل میشوند، به خاطر آن است که باید پاسخگوي اعمال خویش باشند. 2. خدا مولاي حقیقی انسان است؛ آفرینش، مراقبت،
خواب و بیداري، مرگ، رستاخیز و حسابرسی انسان به دست اوست؛ پس همهي مولاها و سرپرستهاي دیگر، یا باطلاند و یا
مجازي. 3. بازگشت همه به سوي اوست که تنها داور قیامت است و این بازگشت اجباري است و به دنبال آن حسابرسی و کیفر و
پاداش است (پس مراقب کردار خود باشید). آموزهها و پیامها: 1. مقصد شما خداست که مولاي حقیقیتان است. 2. بازگشتگاه
خود را بشناسید و به فکر داور و حسابرس باشید. *** قرآن کریم در آیات شصت و سوم و شصت و چهارم سورهي انعام به
فطرت خداشناسی انسان اشاره میکند و میفرماید: 63 و 64 . قُلْ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرُّعاً وَخُفْیَۀً لَّئِنْ أَنجَینَا
چه کسی شما را از تاریکیهاي خشکی و » : مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشکِرِینَ* قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنْهَا وَمِن کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِکُونَ بگو
دریا نجات میبخشد؟ در حالی که او را فروتنانه (و آشکارا) و پنهانی میخوانید؛ (و میگویید:) اگر از اینها ما را نجات بخشد،
خدا شما را از اینها، و از هر اندوهی نجات » : ص: 115 بگو *«. قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود
نکتهها و اشارهها: 1. ظلمت و تاریکی بر دو گونه است: ظلمت حسّی که «! میبخشد؛ سپس شما (براي او) شریک قرار میدهید
همان حالت کمبود یا عدم نور در فضاست؛ و ظلمت معنوي که همان مصیبتهایی همچون، جهل، شرك و مشکلات اجتماعی،
در این آیه میتواند به هر دو معنا باشد. 2. اگر انسان « ظلمت » . اقتصادي، فکري و انحرافات اخلاقی است که عاقبت آنها ناپیداست
شود و خود را در تاریکیها تنها حسّ کند، نوري در او میدرخشد و فطرتش او را به طرف خدا میبرد «1» دچار مشکلات و اندوه
تا نگرید کودك حلوافروش بحر رحمت در نمیآید به جوش «2» . و او فروتنانه و در نهان و آشکارا خدا را میخواند و دعا میکند
(مولوي) 3. در هنگام بروز مشکلات، خداشناسی و خداجویی فطري انسانها ظاهر میشود؛ زیرا در این حالت فطرت انسان بیدار
میشود و روح خدایابی او شکوفا میگردد. 4. برخی مفسران آوردهاند که آیهي فوق به چهار حالت روانی انسان اشاره میکند که
هر کدام یک نوع عکس العمل در برابر مشکلات است. این چهار حالت عبارتاند از: حالت دعا و نیاز، حالت تضرّع و فروتنی،
ص: 116 حالت اخلاص و حالت التزام به سپاسگزاري به هنگام نجات از مشکلات. 5. در حدیثی
آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله از کنار گروهی میگذشت که با صداي بلند دعا میخواندند. به آنان فرمود شما شخص
و در حدیث دیگري آمده است: «1» . ناشنوا و پنهان و دوري را نمیخوانید؛ کسی را میخوانید که هم شنوا و هم نزدیک است
آموزهها و پیامها: 1. در هنگام مشکلات و ناراحتیها، فطرت خداجو و خداشناس انسان بیدار «2» . بهترین دعا، دعاي پنهانی است
میشود. 2. در هنگام مشکلات، به فطرت خود مراجعه کنید تا خدا را بشناسید. 3. روح سپاسگزاري و پیمان شکرگزاري خود را
فراموش نکنید و شرك نورزید. 4. نجات بخش خود را بشناسید و شرك نورزید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و پنجم سورهي
انعام به قدرت خدا و انواع عذابهاي الهی اشاره میکند و با هشدار میفرماید: 65 . قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَی أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِّن
صفحه 33 از 90
فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَکم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ تفسیر قرآن مهر جلد
او تواناست که از بالاي (سر) شما یا از زیر پاي شما، عذابی بر شما برانگیزد؛ یا به صورت گروههایی شما را » : ششم، ص: 117 بگو
بنگر چگونه نشانهها را به گونههاي مختلف بیان میکنیم! «. (با هم) بیامیزد؛ و قدرت (جنگ) برخی شما را به برخی [دیگر] بچشاند
ممکن است شامل عذابهاي آسمانی ،« عذاب از طرف بالا و پایین » تا شاید آنان بطور عمیق بفهمند! نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
(صاعقهها و طوفانها) و زمینی (زلزلهها و سیلها)، هم چنین فشارها و عذابهاي طبقات حاکم اجتماع و بلاهاي فرومایگان جامعه
به صورت دستههاي پراکنده شما را به » 2. تعبیر «1» . و نیز سلاحهاي جنگی خطرناك هوایی و زمینی و دریایی و زیر زمینی بشود
نشان میدهد که مسألهي اختلافات اجتماعی به قدري ،«. هم بیامیزد و قدرت (جنگ) برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند
که در ردیف عذابهاي الهی قرار گرفته است؛ گاهی بر اثر تفرقه برخی کشورها به نابودي کشیده میشوند و «2» خطرناك است
مردم به دست هم دیگر مجازات میشوند و این یکی از عذابهاي الهی است. 3. در اثر خودخواهیها و سودجوییهاي شخصی
مردم، نفاق و تفرقه بین آنان پدید میآید، ولی از آنجا که، خدا چنین اثري را در این اعمال زشت قرار میدهد این مسأله به خدا
نسبت داده میشود. 4. جامعهي مشرك، گرفتار اقسام بلاهاي آسمانی و زمینی و کشمکشهاي خونین میشود- همانطور که در
همهي این تفسیر قرآن مهر جلد » : جهان امروز میبینیم- اما طبق احادیث اهل بیت علیهم السلام که ذیل آیهي فوق آمده است
یعنی اگر مسلمانان نیز از مسیر توحید منحرف شوند و خودپرستی «1» ؛« ششم، ص: 118 کیفرها در بین مسلمانان نیز واقع میشود
جاي اخوت اسلامی را بگیرد و دستورات خدا فراموش شود، جامعهي اسلامی نیز به چنین سرنوشتی گرفتار خواهد شد. آموزهها و
پیامها: 1. قدرت خدا محدود نیست و او میتواند هرگونه که بخواهد شما را مجازات کند. 2. اختلافات اجتماعی یکی از
عذابهاي الهی است. 3. در گونههاي آیات و نشانههاي خدا دقت کنید تا آنها را به طور عمیق بفهمید. *** قرآن کریم در آیات
شصت و ششم و شصت و هفتم سورهي انعام به حقّانیّت قرآن و تکذیب آن توسط مخالفان اشاره کرده و با هشدار به آنان
میفرماید: 66 و 67 . وَکَ ذَّب بِهِ قَوْمُکَ وَهُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ* لِّکُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرُّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ و قوم تو آن (: قرآن) را
براي هر خبر بزرگی هنگام *«. من حمایتگر (و نگهبان) شما نیستم » : دروغ انگاشتند، در حالی که آن حق است! (به آنان) بگو
حق «2» استقراري هست؛ و در آینده خواهید دانست! نکتهها و اشارهها: 1. قرآن و تعلیمات پیامبر صلی الله علیه و آله و عذاب الهی
است؛ چون دلایل ص: 119 گوناگونی از طریق عقل و فطرت و تجربه، آنها را تأیید میکند؛ پس انکار
و تکذیب مشرکان از اهمیت این حقایق نمیکاهد و براساس برنامهاي زمانبندي شده حقایق الهی بر مردم روشن میشود و
«. پیامبر صلی الله علیه و آله وکیل شما نیست » که «2» 2. در این آیه و آیات متعددي از قرآن آمده «1» . وعدههاي الهی تحقق مییابد
در این موارد، کسی است که مسئول هدایت عملی و ضامن و حافظ دیگران باشد؛ یعنی این مردم هستند که باید « وکیل » مقصود از
تصمیم نهایی را در مورد قبول حقیقت بگیرند و هدایت شوند، و پیامبر فقط مأمور ابلاغ رسالت است، نه وکیل و نگهبان. آموزهها و
پیامها: 1. تکذیب مخالفان از ارزش و حقانیّت حقایق الهی (همچون قرآن) نمیکاهد. 2. رهبران و مبلغان دینی مسئول انجام وظیفه
هستند، نه وکیل مردم و ضامن نتیجه. 3. مخالفان عجله نکنند، که براساس برنامهي زمانبندي شده، به زودي حقیقت اخبار الهی
براي شما روشن میشود. *** ص: 120 قرآن کریم در آیهي شصت و هشتم سورهي انعام به یکی از
راهکارهاي نهی از منکر، یعنی دوري از مجالس اهل باطل اشاره میکند و میفرماید: 68 . وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُ ونَ فِی ءَایتِنَا
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُواْ فِی حَ دِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَي مَعَ الْقَوْمِ الظلِمِینَ و هر گاه کسانی را دیدي
که (به قصد ریشخند) در آیات ما فرو میروند، پس از آنان روي گردان تا به سخنی غیر از آن در آیند؛ و اگر شیطان تو را به
فراموشی انداخت، پس بعد از یادآوري، با آن گروه ستمکار مَنشین. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خطاب به پیامبر اسلام صلی الله
علیه و آله و در مورد دوري از مجالس مشرکان است، اما این حکم اختصاص به ایشان و مشرکان ندارد و شامل تمام مؤمنان و
صفحه 34 از 90
مخالفان دین میشود و یک راهکار عملی براي نهی از منکر به شمار میآید. 2. فلسفهي رويگردانی از مخالفانی که سخنان باطل
آن است که اگر مسلمانی در مجالس این افراد شرکت کند، آنان به سخنان نارواي «1» میگویند و آیات الهی را ریشخند میکنند
خود ادامه میدهند، اما اگر به آنان بیاعتنایی شود، طبعاً سکوت کرده، یا به مسایل دیگر میپردازند. 3. در این آیه از تسلّط شیطان
بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و به فراموشی انداختن ایشان سخن گفته شده است. آیا این مطلب با عصمت ایشان سازگار
است؟ برخی از مفسران گفتهاند: اگر چه روي سخن آیهي فوق با پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما در حقیقت مقصود پیروان
4. ترك مجالس باطل یکی از شیوههاي «1» . ایشان هستند که گرفتار فراموشی ص: 121 میشوند
مبارزهي منفی با زشتکاري و یکی از مراحل نهی از منکر و راهکارهاي عملی آن است. 5. ریشخند کردن آیات و نشانههاي الهی،
ظلم (به خود و جامعه و قرآن) است؛ همانطور که گوش دادن به سخنان باطل و شرکت در آن مجالس و سکوت در مقابل آنها نیز
نکوهیده است. 6. در برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که فرمودند هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان
دارد، در مجلسی که به امام (و رهبر مسلمانان) دشنام داده میشود، یا غیبت مسلمانی میشود، شرکت نکند. سپس آیهي فوق را
روشن است که اینگونه احادیث مصادیق مجالس باطل و آیات الهی را معرفی میکنند. آموزهها و پیامها: 1. با «2» . قرائت کردند
2. ریشخند کردن آیات ریشخند کنندگان آیات الهی و باطلگرایان مبارزهي منفی کنید. ص: 122
الهی، ستمکاري است. 3. در مجالس ناروا ننشینید (و نهی از منکر کنید). *** قرآن کریم در آیهي شصت و نهم سورهي انعام یک
مورد همنشینی با اهل باطل را جایز میشمارد و میفرماید: 69 . وَمَا عَلَی الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَلکِن ذِکْرَي لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
و هیچ چیز از حساب آن (مشرك) ان بر عهده کسانی که (در آن مجالس شرکت میکنند و) خودنگهداري مینمایند، نیست. و
لیکن یادآوري (به مشرکان نمایند) تا شاید که خودشان را حفظ کنند. شأن نزول: حکایت شده که پس از نزول آیهي قبل در مورد
دوري از مجالس کافرانِ مسخره کنندهي آیات الهی، گروهی از مسلمانان گفتند: اگر بخواهیم به این دستور عمل کنیم، باید به
مسجدالحرام و طواف نرویم (چرا که در همه جا مشرکان هستند و سخنان مسخرهآمیز در مورد آیات الهی میگویند و ما
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به مسلمانان خودنگهدار «1» . میشنویم). در این هنگام آیهي فوق فرود آمد و یک مورد را استثنا کرد
و باتقوا که تحت تأثیر مخالفان دین قرار نمیگیرند و میتوانند بر آنان تأثیر بگذارند اجازه میدهد که در مجالس آنها شرکت
کنند و به سخنان باطل آنان گوش دهند و به ارشادشان بپردازند. آري، پارسایان همچون کسانی هستند که در برابر بیماريها
واکسینه شده و مصونیت یافتهاند، بلکه حالت ضد بیماري دارند. 2. هر گاه مسألهي مهمتري مثل هدایت مردم پیش بیاید، میتوان
از مسألهي مهمی مثل ممنوعیت شرکت در مجالس باطل، صرف نظر کرد. رعایت اهم و مهم از اصول عقلی و اسلامی است. تفسیر
. قرآن مهر جلد ششم، ص: 123 آموزهها و پیامها: 1. در مسایل اجتماعی، حساب مؤمنان خود نگهدار را از افراد دیگر جدا کنید. 2
هنگام هم نشینی با مخالفان تذکرات لازم را بیان کنید، شاید اثر کند. *** قرآن کریم در آیهي هفتادم سورهي انعام به عذاب
دینبازان و فریبخوردگان دنیا اشاره میکند و میفرماید: 70 . وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَ ذُواْ دِینَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَوةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن
تُبْسَ لَ نَفْسٌ بِمَا کَسَ بَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَلَا شَ فِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لَّایُؤْخَ ذْ مِنْهَآ أُوْلئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُواْ بِمَا کَسَ بُواْ لَهُمْ
شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَ ا کَ انُواْ یَکْفُرُونَ و رها کن کسانی را که دینشان را به بازي و سرگرمی گرفتند! و زندگیِ پست
(دنیا) آنان را فریب داده است. و بوسیله این (قرآن) یادآوري نما، مبادا شخصی به سبب آنچه کسب کرده گرفتار شود؛ در حالی
که غیر از خدا، براي او هیچ یاور (و سرپرست) و شفاعتگري نیست؛ و اگر هرگونه تاوانی در مقابل بپردازد، از او پذیرفته نخواهد
شد. آنان کسانی هستند که به سبب آنچه کسب کردهاند، گرفتار شدهاند. نوشابهاي از آب سوزان و عذابی دردناك براي آنان
یا اشاره به آن است که آیین ،« به بازي گرفتن دین » است، بدان سبب که همواره کفر میورزیدند. نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
مشرکان، اعمالی پوچ و بیمحتوا و کودکانه است که نام دین بر آن نهادهاند. یا اشاره به آن است که گروهی از کافران، حتی
صفحه 35 از 90
نسبت به آیین خود به عنوان بازي و سرگرمی مینگریستند. و یا اشاره به آیین حق است که به صورت فطري در همهي انسانها
2. آیهي فوق اختصاص به «1» . وجود ص: 124 دارد و مشرکان این آیین حق فطري را به بازي گرفتند
مشرکان ندارد و هشداري است به همهي کسانی که مقدسات و احکام الهی را بازیچهي هدفهاي مادي و شخصی قرار میدهند،
که در دنیا رها میشوند و در آخرت گرفتار عذاب الهی خواهند شد. 3. مجازات مشرکان بر اثر عوامل خارجی نیست که قابل دفع
4. مشرکان در «2» . باشد، بلکه از درون ذات و صفات آنها سرچشمه میگیرد. آنان اسیر کارهاي زشت و عقاید کفرآمیز خویشاند
قیامت، هم از درون به وسیلهي آب سوزان و هم از برون به وسیلهي آتش عذاب میشوند. 5. این سختیها و محرومیت از شفاعت
در آیهي « رها کردن مشرکان » 6. مقصود از «4» . براي کسانی است که اصرار بر کفر داشته باشند «3» ، و یاري و نپذیرفتن تاوان آنها
فوق، قطع رابطه با آنان در شرایط خاص است که گاهی به نبرد با آنان نیز میانجامد؛ پس مقصود نفی جهاد با آنان نیست و آیهي
فوق با آیات جهاد نسخ نشده است؛ چون هر کدام ظرف زمانی خاص خود را دارد و در همان شرایط قابل اجراست. تفسیر قرآن
مهر جلد ششم، ص: 125 آموزهها و پیامها: 1. عامل بدبختی و عذاب انسان، کفرورزي و عملکرد خود اوست. 2. دینداري با
سستی و به بازي گرفتن مکتب سازگار نیست. 3. فریب دنیاي پست را نخورید و دین را به بازي نگیرید که گرفتار عذاب الهی
میشوید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و یکم سورهي انعام پاسخی دیگر به مشرکان میدهد و میفرماید: 71 . قُلْ أَنَدْعُواْ مِن
دُونِ اللَّهِ مَا لَایَنفَعُنَا وَلَا یَضُ رُّنَا وَنُرَدُّ عَلَی أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ کَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّیطِینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحبٌ یَدْعُونَهُ إِلَی
آیا غیر از خدا، چیزي را بخوانیم (و پرستش کنیم) که سودي » : الْهُدَي ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُدَي وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعلَمِینَ بگو
به ما نمیرساند و زیانی (نیز) به ما نمیرساند؛ و بعد از اینکه خدا ما را راهنمایی کرد به گذشتههاي (کفرآمیز) مان باز گردانده
شویم؟! همانند کسی که شیطانها او را به سقوط (و گمراهی) کشاندهاند، در حالی که در زمین سرگردان است. (و) او همراهانی
براستی رهنمایی خدا، تنها راهنمایی (حقیقی) است؛ و » : دارد که وي را به هدایت فرا میخوانند، (و میگویند:) به سوي ما بیا! بگو
« دفع ضرر و جلب منفعت » به ما فرمان داده شده: براي پروردگار جهانیان تسلیم باشیم. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به قاعدهي
اشاره میکند. معمولًا کارهاي انسان دو سرچشمه دارد، یا براي جلب منافع مادي و معنوي است، و یا براي دفع زیانهاي مادي و
معنوي؛ و بتها نه نفعی دارند که آن را به دست آوریم، نه ضرري دارند که از آن بترسیم؛ پس شرك و بتپرستی کاري تفسیر
قرآن مهر جلد ششم، ص: 126 غیرمنطقی و نامعقول است. 2. در این آیه بیان شده که انسان بین دو راهی است: از طرفی شیطان او
را وسوسه میکند و به سوي سقوط میکشاند و از طرف دیگر، برخی افراد هدایتگر راه صحیح را به او نشان میدهند؛ و این خود
انسان است که میتواند راه هدایت را انتخاب کند و تسلیم پرودگار شود. 3. پیامبر اسلام هیچ سابقهي شرك و بتپرستی ندارد.
بتپرستی، ما را » : آیهي فوق از زبان تمام مسلمانان سخن میگوید که برخی سابقهي شرك و بتپرستی داشتند؛ از این رو میگوید
و به خاطر همین، ضمیرهاي آیه را جمع آورده است. 4. قرآن کریم براي بیان مطالب حق، از مثال و .« به حال سابق بازمیگرداند
شیطان، برخی انسانها را به پیروي از هواي نفس و سقوط میکشاند، به » : تشبیه استفاده میکند؛ همچون آیهي فوق که میفرماید
به معناي هر موجود شرور، اعم از « شیطان » البته قبلًا بیان کردیم که واژهي «. طوري که در حیرت فرو میروند و سرگردان میشوند
انسان و جن است. و مقصود از کشاندن انسان، مجبور کردن او نیست؛ چرا که شیطان انسان را وسوسه میکند و این خود انسان
است که اراده و اختیار دارد و راهی را انتخاب میکند. آموزهها و پیامها: 1. شرك ورزیدن، کاري غیر منطقی، ارتجاعی و نوعی
سرگردانی است. 2. شیطان شما را به سقوط میکشاند (پس از او پیروي نکنید). 3. بر سر دو راهیها، راه هدایت را انتخاب کنید.
4. تسلیم خدا باشید (نه معبودهاي دروغین). *** ص: 127 قرآن کریم در آیهي هفتاد و دوم سورهي
انعام، به برپاداشتن نماز و پارسایی اشاره میکند و میفرماید: 72 . وَأَنْ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ و (نیز به ما
فرمان داده شده به) اینکه: نماز را به پا دارید؛ و [خودتان را] از [عذاب او حفظ کنید؛ و او کسی است که فقط به سوي او
صفحه 36 از 90
نکتهها و اشارهها: 1. در حقیقت آخرین جملهي آیهي قبل و جملات این آیه یک برنامهي چهار مادهاي را «. گردآوري خواهید شد
براي سعادت انسان بیان میکنند که عبارت است از: الف) توحید و تسلیم در مقابل خدا؛ ب) توجه به معاد و بازگشت به سوي
خدا؛ ج) محکم ساختن پیوند انسان با خدا از طریق نماز؛ د) حفظ خود و پرهیز از زیانهاي گناه. 2. با توجه به نزول سورهي انعام
در مکه، از این آیه روشن میشود که دستور خواندن نماز براي مسلمانان، در مکه نیز بوده است. 3. آیهي فوق، با توجه به آیهي
قبل، اشاره دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان تسلیم دستورات الهی هستند و از آنجا که معتقد به توحید و معاد و متعهد
در برابر نماز و تقوا هستند، نمیتوانند شرك بورزند. آموزهها و پیامها: 1. به وسیلهي نماز با مبدأ هستی ارتباط برقرار کنید و به
معاد و انتهاي هستی توجه داشته باشید و مسیر را با تقوا بپیمایید. 2. توجه به مبدأ و معاد و تقوا داشته باشید (تا گرفتار شرك
نشوید). ص: 128 قرآن کریم در آیهي هفتاد و سوم سورهي انعام به نشانهها و صفات الهی اشاره
میکند و میفرماید: 73 . وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّموتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ
باش پس » : علِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهدَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ و او کسی است که آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و روزي که (خدا) میگوید
دمیده میشود، فرمانروایی فقط از آنِ اوست؛ (او) داناي نهان و « شیپور » سخنش حق است؛ و روزي که در «. (فوراً موجود) میشود
در این آیه همان هدف و نتایج و مصالح و « حق » آشکار است؛ و او فرزانه آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
نه بیهوده، بازیچه و بدون هدف؛ همانطور که «1» حکمتهاست؛ یعنی خدا آسمانها و زمین را به خاطر هدف و مصلحتی آفرید
این نیست که فرمان لفظی توسط خدا صادر میشود، بلکه منظور آن است « باش » سخن او نیز حق و هدفدار است. 2. مقصود از
که هر گاه خدا ارادهي آفرینش چیزي را بنماید، بدون نیاز به هیچ عامل دیگري، به ارادهاش جامهي عمل میپوشاند و اگر اراده
کند که چیزي، به طور دفعی یا تدریجی به وجود آید، همانگونه میشود. 3. مالکیت و فرمانروایی خدا در دنیا و آخرت، هر دو
هست؛ در دنیا اسباب و عواملی وجود دارد که انسان را غافل میکند، ولی در رستاخیز این اسباب از کار میافتد و مالکیت و
اشاره شده است. این که تفسیر قرآن مهر جلد « علم و حکمت الهی » فرمانروایی او روشنتر میگردد. 4. در آیهي فوق به صفات
ششم، ص: 129